• وبلاگ : چرا و چگونه...؟؟؟
  • يادداشت : كلبيان (فلسفه زندگي سگ گونه )
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام شمايي كه در عشق پر باز مي‏كنيد، در عشق پواز مي‏كنيد در عشق اوج مي‏گيريد و در عشق مي ميريد، پر پروازتان خسته و ملول مباد.

    از شبلي پرسيدند : (( استاد تو در طريقت چه كسي بود ؟ ))

    او پاسخ داد : (( يك سگ ! روزي سگي را ديدم كه در كنار رودخانه اي ايستاده بود و از شدت تشنگي در حال مرگ بود . هربار كه سگ خم ميشد تا از اب رودخانه بنوشد , تصوير خود را در اب مي ديد و مي ترسيد , زيرا تصور ميكرد سگ ديگري نيز در رودخانه است. در نهايت پس از مدتي طولاني سگ ترس خود را كنار گذاشت و به درون رودخانه پريد.با پريدن سگ در رودخانه تصوير او در اب نيز ناپديد شد , به اين ترتيب سگ متوجه شد آنچه باعث ترس او شده , خودش بوده است. در واقع مانع ميان او و آنچه به دنبالش بود به اين شكل از ميان رفت. من نيز وقتي به درون خود فرو رفتم متوجه شدم مانع من و انچه در جستجويش ميباشم خودم هستم و با آموختن از رفتار اين سگ حقيقت را دريافتم. ))

    نوشته شما مرا ياد اين داستان انداخت كه در بالا براي شما ذكر كردم ، شاد و يگانه باشيد دوست مهربان .